جدول جو
جدول جو

معنی سیمین سیما - جستجوی لغت در جدول جو

سیمین سیما
آنکه سیمایی مانند سیم دارد، نقره گون سیما، سپیدچهره:
بر مشک زنم بوسه و بر سیم نهم روی
ای مشکین زلفین من ای سیمین سیما،
مسعودسعد
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از سمن سیما
تصویر سمن سیما
(دخترانه)
سمن (فارسی) + سیما (عربی)، سمن چهره
فرهنگ نامهای ایرانی
(سَ مَ)
سمن پیکر. (ناظم الاطباء). چهره او در سپیدی چون گل یاسمن است:
دمید خط ز بناگوش آن سمن سیما
غریب شامی از این صبحگاه پیدا شد.
صائب.
بناگوش تو ای ترک سمن سیمای سیمین تن
سمن را خاک زد در چشم و گل را چاک پیراهن.
احمد بن مؤید سمرقندی
لغت نامه دهخدا
تصویری از سمن سیما
تصویر سمن سیما
سمنروی
فرهنگ لغت هوشیار